۱۳۹۰ آبان ۱۷, سه‌شنبه

میلیارد‌ها دلار اختلاس می‌شه ، ممکنه زیر لبی یک غری بزنیم ولی‌ از ترس کسی‌ صداشو بالا نمیاره ، کسی‌ علنی اعتراض نمیکنه.

دانشجوی مملکت ، شلاق میخوره ، همه متاسف میشیم ولی‌ باز هم از ترس صدامون در نمیاد

نداها و سهراب‌ها کشته میشن ، پروفایل فیس بوک ما می‌شه عکس اونا ، ولی‌ از ترس ، در همون حد میمونه

بعد یکدفعه یک شوخی دو تا جوون (گرچه عمل غیر اخلاقی‌ ) رو پیرهن عثمان می‌‌کنیم و آنچنان بزرگش می‌‌کنیم که خبر گذاری‌های خارجی‌ هم اون رو بار‌ها و بارها نشونش بدن.یعنی‌ دستی‌ دستی‌ خودمون رو مسخره خاص و عام کنیم. ( انگار که همین جوریش هم کم مسخره میشیم)

چطوره که خیلی‌ از کارهای دیگه‌ای که در این مملکت آبروی ما رو میبره مهم نیست ولی‌ این یکی‌ انقدر خلافِ اخلاقه که آبرروی ملت ما رفته ؟ یعنی‌ آبروی یک ملت به این شوخی بسته بود؟ تجاوز به زن‌ها و دختران مردم آبرو نمیبره . زدن یک بچه هشت ساله که منجر به مرگ می‌شه آبرو نمیبره ، اعدام یک جوون هفده ساله آبرو نمیبره، اسید پاشی روی صورت دخترهای نازنین ما آبرو ریزی نیست ولی‌ شوخی‌ بچه گانه دو جوون آبروی ما رو میبره؟

در اینکه اینکار اشتباه بوده و خلاف اخلاق ورزشکاری هیچ حرفی‌ نیست .در اینکه باید مجازاتی ( نه شلاق البته )هم در نظر گرفته بشه حرفی‌ نیست.ولی‌ بیائید و بیش از این با آبروی دو جوان و خانواده‌هاشون بازی نکنیم.

کمی‌ درنگ کنیم و از خودمون بپرسیم که آیا ما هرگز دچار هیچ اشتباهی‌ نشده ایم ؟ از خودمون سوال کنیم اگر ما این عمل رو انجام می‌‌دادیم انتظار داشتیم چه برخوردی با ما بشه.

بیائید کمی‌ ، فقط کمی‌ با انصاف باشیم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر