۱۳۹۱ دی ۴, دوشنبه

دولت ايران به بانوان روس كه در نيروگاه اتمي بوشهر كار مي كنند، براي رعايت حجاب اسلامي «حقوق» پرداخت مي كند!

دولت ايران به بانوان روس كه در نيروگاه اتمي بوشهر كار مي كنند، براي رعايت حجاب اسلامي «حقوق» پرداخت مي كند!

نماينده دشتستان در مجلس اعتراض كرده كه چرا با وجود پرداخت اين اضافه حقوق، روسها در بوشهر حجاب اسلامي را رعايت نمي كنند؟! يعني پولش را مي گيرند، ولي هنوز كاكُل زلفشان «پايه هاي حكومت اسلامي» را مي لرزاند؟! سئوال اين است كه چرا حكومت، به زنان كشور خودمان بابت رعايت حجاب، حقوقي پرداخت نمي كند؟ اما در عوض بابت عدم رعايت اين قانون و «به اصطلاح بدحجابي»، دختران و زنان را دستگير و مجازات مي كند؟ اگر حجاب يك «قانون همگاني» است، [كه قانون ناكارآمد و غلطي هم هست] پس چرا بخاطر رعايت اين قانون، دولت فقط به «زنان خارجي» حقوق ويژه مي دهد؟! و چرا زنان ايراني را به استناد اين قانون تحقير مي كند و شلاق مي زند؟! اسم اين كار چيست؟! [بابك داد]

۱۳۹۱ آذر ۲۶, یکشنبه

در پی کشتار دانش آموزان مدرسه «سیندی هوک» آمریکا :احمدی‌نژاد به مردم آمریکا تسلیت گفت

 رییس‌جمهور با انتشار پیامی با مردم آمریکا و خانواده کودکان کشته شده در حادثه تیراندازی مدرسه ساندی هوک ابراز همدردی کرد.
رییس‌جمهور با انتشار پیامی با مردم آمریکا و خانواده کودکان کشته شده در حادثه تیراندازی مدرسه ساندی هوک ابراز همدردی کرد.

متن کامل پیام  محمود احمدی‌نژاد به شرح ذیل است:

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

خبر حادثه ناگوار مدرسه ساندی هوک در ایالت کانتیکت که منجر به قتل 20 کودک و هفت آموزگار بی‌گناه آمریکایی شد را با تأثر فراوان دریافت نمودم.

هنوز خاطره تلخ کشتار در سینمای ایالت کلرادو و دیگر کشتارهای جنون‌آمیز در این کشور در اذهان عمومی تسکین نیافته که با وقوع مجدد حادثه‌ای به مراتب وحشتناک‌تر، نگرانی‌ها از ادامه این روند تشدید شده و افکار عمومی جهانیان را متوجه مسایل و مشکلات ریشه‌ای چنین حوادث تلخی در جامعه آمریکا نموده است.

امروز همه ملت‌ها و از جمله قاطبه ملت ارجمند آمریکا در سیر تکاملی خود به سمت حاکمیت اخلاق و معنویت و احترام به حقوق کرامت انسان‌ها نیازمند فضایی آکنده از محبت و صمیمیت‌اند و بروز چنین حوادث دلخراشی نگرانی‌های عمیقی را در همگان ایجاد می‌کند.

آیا وقت آن نرسیده است که با ریشه‌یابی دقیق و جدی این قبیل اقدامات خشونت‌بار اعجاب‌آور، در سیاست‌ها و برنامه‌هایی که بر اساس منافع مادی و سودجویی عده‌ای خاص طراحی و اجرا می‌شود و آثار مخرب فراوانی در روح آحاد جامعه و بویژه کودکان و نوجوانان معصوم می‌گذارد، تجدید نظر اساسی صورت گیرد؟

اینجانب به نمایندگی از ملت بزرگ ایران، تسلیت و همدردی عمیق خویش را با مردم آمریکا و خانواده بازماندگان این حادثه تلخ، اعلام نموده و امیدوارم روزی شاهد آن باشیم که ملت‌ها در جهانی سرشار از عشق و محبت و دوستی در کنار یکدیگر زندگی کنند.

محمود احمدی‌نژاد

رییس‌جمهوری اسلامی ایران

وضعیت جسمانی نسرین ستوده همچنان وخیم است و هیچ گونه خدمات پزشکی دریافت نکرده است

رضا خندان همسر نسرین ستوده از وضعیت جسمانی همسرش در زندان ابراز نگرانی کرد و در صفحه فیس بوک خود نوشت:
امروز به همراه چند تن از خانواده‌ها ملاقات حضوری داشتیم. نسرین با وجود این که دیگر در اعتصاب غذا نیست ولی از نظر جسمی نسبت به هفته‌ی قبل تقریبا فرقی نکرده بود.
تا این لحظه هیچ گونه خدمات پزشکی دریافت نکرده است با وجود مشکلات گوارشی که قابل پیش‌بینی هم بود.
هنوز به درخواست‌های مرخصی استعلاجی هیچ پاسخی نداده‌اند. 
در ضمن تا صحبت از بیانیه‌ای شد که به مراسم اهدای جایزه‌ی ساخاروف ارسال کرده بود, گفت که من آن بیانیه را سه روز بعد از اعتصاب غذا در شرایط نامساعد جسمی تهیه کرده بودم و خیلی از موارد را فراموش کردم که بنویسم. از جمله اشاره به شرایط حبس خانم رهنورد و آقایان موسوی و کروبی. از من خواست که حتما عذر خواهی‌اش را از این بابت به اطلاع این عزیزان برسانم. 
او گفت که بعد از ارسال بیانیه متوجه این مورد مهم و موارد دیگری شدم ولی متاسفانه بیانیه رفته بود و من هیچ کانالی پیدا نکردم تا سفارش کنم این قسمت‌ها را اضافه کنند. از این بابت خیلی ناراحت بود.

۱۳۹۱ آذر ۲۱, سه‌شنبه

نامه نسرین ستوده به هموطنانش :آيا مجازات خانوادگي اتفاقي است؟

رضا خندان در صفحه فیس بوک خود نوشت :
اين يادداشتي است از طرف نسرين براي ما و شما دوستان عزيزتر از جان، كه 49 روز در نگراني و اضطراب در كنار هم، ولي با اميد سپري كرديم:

سخني با هموطنانم
آيا مجازات خانوادگي اتفاقي است؟
49 روز در اعتراض به مسايل مختلف و از جمله مجازات خانواده‌ام در اعتصاب غدا بوده‌ام. در اين مدت نگراني‌هاي زيادي به وجود آمد كه همگي از سر لطف و محبت به يك خواسته‌ي عمومي بوده است و آن يك "نه" بزرگ به مجازات خانوادگي است.
وظيفه‌ي خود مي‌دانم تا مراتب سپاس و قدرداني خود را تقديم اشخاصي نمايم كه با لطف و محبت خاص خود به موضوع توجه كرده بودند.
از جريانات عمومي و اجتماعي، به ويژه مادران عزادار كه فرزندان‌شان را در جنبش سال 88 از دست دادند و اينجانب افتخار وكالت تعدادي از آنها را به عهده داشتم تا مادران صلح و فعالان جنبش زنان، از زندانيان سياسي كه افتخار تحمل حبس در كنار آنها را دارم و از هم‌بنديان عزيزم كه در طي اين مدت ناملايمات مربوط به اعتصاب غذاي مرا تحمل كردند و البته همسر و دختر كوچكم كه رنج فراواني را تحمل كردند.
از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان، از مهاجران ايراني كه پس از جنبش سال 88 نشان دادند تا چه اندازه حضورشان منشا خدمات ارزنده‌اي براي احياي حقوق بشر و دمكراسي در ايران است.
از كساني كه از حقوق و آزادي‌هاي فردي‌شان استفاده كردند و مرا و خانواده‌ام را در خواسته‌اي كه ظاهرا به خانواده‌ي كوچك ما محدود مي‌شد، تنها نگذاشتند.
افرادي كه شجاعانه و با تصميم شخصي‌شان در اعتصاب غذاي من مشاركت كردند و البته مرا نيز در تجربه‌ي نگراني عمومي از اعتصاب غدا شريك كردند آنها به من فهماندند كه چگونه اعتصاب غذاي يك انسان، ديگري را نگران مي‌كند. اقدام آنها مسئوليت سنگين‌تري را براي من به همراه آورده بود زيرا آنها در حمايت از تصميم من دست به اعتصاب غذا زده بودند.

از فعالان حقوق بشر در سراسر جهان كه مرا در ايستادگي و مقاومت ياري نمودند و من هر بار با خود مي‌انديشيدم كه در آن سوي اقيانوس‌ها، انسان‌هاي شريفي هستند كه در پاس‌داشت ارزش‌هاي والاي انساني با من همدردي ميكنند و تحمل اين بار سنگين را بر من و خانواده‌ام هموار مي‌نمايند.
مي‌دانم از اعتصابم نگران بوديد، مي‌خواهم بدانيد من نيز بابت همه‌ي نگراني‌ها و دلواپسي‌هاي‌تان نگران بودم.

اما چرا حاضر نبودم به اعتصابم پايان دهم؟
من در كنار موكلانم و دهها زنداني سياسي كه صرفا به دليل شرافتمندانه‌ترين اعمال‌شان در زندان هستند روزهاي هرچند دشوار اما پرارزشي را مي‌گذرانم.
در كنار فعالان مدني، سياسي و زندانيان عقيدتي، هموطنان بهايي و مسيحي‌ام كه افتخار وكالت برخي از آنان را داشته‌ام و اكنون نيز با افتخار با آنان تحمل حبس مي‌نمايم، كساني كه صرفا به دليل زيستن بر اساس اعتقادشان به احكام غيرعادلانه‌اي محكوم شده‌اند. اما آنان پس از همه‌ي مظالم به مجازات‌هاي خانوادگي روي آوردند. ابتدا همسرم را تحت تعقيب قرار دادند، سپس پرونده‌ي جديدي براي او تشكيل دادند. بعد از بازداشت خانواده و كودكانم، هرچند، چند ساعته، مجددا پرونده‌ي جديدي براي دختر 12 ساله‌ام تشكيل دادند و سپس در اقداي عجولانه او را به مجازات ممنوع الخروجي رساندند.
دختر من مثل هر كودكي و نه بيشتر از كودكان ديگر، حق دارد در اين سنين فراغ از ترس و تهديد مجازات، زندگي كند. پيش از اين افتخار دفاع از بسياري از كودكان سرزمين‌ام را داشته‌ام. مجازات كودكان مطلقا ممنوع است چه رسد به مجازات‌هاي سياسي به خاطر والدين‌شان.
اما البته اين مجازات خانوادگي مختص من و خانواده‌ام نبوده است. براي بيان گستره‌ي اين روش غيرعادلانه كافي است به خاطر داشته باشيم از بين 36 زني كه در بند زندانيان سياسي تحمل حبس مي‌نمايند، بستگان درجه يك 13 تن از آنان يا در زندان و يا تحت تعقيب‌اند و اين رقم بيش از يك سوم زنان زنداني سياسي را تشكيل مي‌دهد. در اين ميان هستند كساني كه بيش از يك عضو خانواده‌شان در زندان يا تحت تعقيب‌اند.
در اعتراض به مجازات‌هاي خانوادگي كه مجازات خانواده‌ي من نيز يكي از نمونه‌هاي آن بوده است، دست به اعتصاب غدا زدم. اميدم به آن است كه مجازات‌هاي خانوادگي از سياست‌هاي تهديد و فشار حذف گردد.
بار ديگر از همه‌ي اشخاصي كه در اين راه با همدلي‌هاي مداوم خود، مرا تنها نگذاشتند مراتب سپاس و قدرداني صميمانه‌ي خود را تقديم مي‌نمايم و اطمينان خود را از نتيجه‌ي راهي كه به عدالت و قانون و دموكراسي ختم مي‌شود، اعلام مي‌دارم.
به اميد آزادي و رهايي
نسرين ستوده

۱۳۹۱ آذر ۱۱, شنبه

نسرین! اوین جای بدی نیست، وقتی که در بندِ تو باشد

نسرین! اوین جای بدی نیست
وقتی که در بندِ تو باشد
وقتی که بر دیوارهایش 
تصویر لبخند تو باشد

این خانه ی زنگار و زنجیر
خود موزه خواهد بود روزی
آیینه ی نامردهای
دریوزه خواهد بود روزی

ای هرچه دژخیمانِ بدخو
زندانیانِ خنده ی تو
دریای طوفان رنگِ غیرت
ای مردها شرمنده ی تو

زندان و فرزندان گریان
زندان و امّید و بهانه
زندان و بغضِ خفته در خویش
زندان و مهر مادرانه

می دانم این درد کمی نیست
می ماند این زخمِ همیشه
کابوسِ کابینِ ملاقات
آغوش های پشتِ شیشه

اما تو باید زنده باشی
با بیشه چونان ماده شیران
گُرد آفریدِ خصم افکن!
فرزندی از پشتِ دلیران!

نسرین! به فکر مردمت باش
تنهایی و چشم انتظاری
نسرین! به فکر کودکانت...
گل های زیبای بهاری

ایران اگر روزی نباشی
مثل تو نسرینی ندارد
آن سان که لب های تو دارد
لبخند شیرینی ندارد

با ما خدایی هست آری
با ما خدایی مهربان است
برخیز و بشکن روزه ات را
برخیز! هنگام اذان است

چنین گفت داریوش مفتخر حسینی

۱۳۹۱ آبان ۲۱, یکشنبه

عکس : فوت نوجوان 15 ساله هموفیلی بر اثر کمبود دارو

خانم وزیر خوب چشماتو باز کن
این جوونای این مملکتن که دارن یکی یکی پر پر میشن
هر کدوم به نحوی
یه روز یکی بر اثر شکنجه شماها
یه روز دیگه به دلیل خودسری و پروگیری برای انرژی هسته ای
میبینین؟
یه خانواده دیگه داغدار شدن و خدا میدونه چندتا از این جوونا و نوجوونا دارن زجر میکشن
چون دارو ندارن
دارو نیست
آی خدا به داد این مردم برس

تاريخ ارسال :21آبان1391 - 13:14
نسخه قابل چاپ

مدیرعامل کانون هموفیلی ایران عنوان کرد:
عکس : فوت نوجوان 15 ساله هموفیلی بر اثر کمبود دارو


سلامت نیوز:مدیرعامل كانون هموفیلی ایران با تاکید بر کاهش دسترسی بیماران هموفیلی به داروهایشان از فوت نوجوان 15 ساله هموفیلی بر اثر عدم دسترسی به دارو خبر داد.
احمد قویدل در گفت و گو با خبرنگار سلامت نیوز در خصوص مشکلات دارویی بیماران هموفیلی گفت:« متاسفانه در حال حاضر سطح دسترسی بیماران هموفیلی به داروهایشان به دلیل تحریم داروهای این بیماران کاهش اساسی یافته است و عملا با کمبودهای دارویی موجود، بیمار نمی تواند در منزل خود دارو نگهداری نموده و در مواقع خطر از آن استفاده نماید.»
وی ادامه داد:« متاسفانه چندی پیش یکی از بیماران هموفیلی که 15 سال داشت و در ایلات و عشایر نزدیک شهرستان دزفول زندگی می کرد پس از آنکه در کوهستان دچار حادثه شد به علت آنکه دارویی در منزل نداشت پس از رسیدن به بیمارستانی در دزفول جان خود را از دست داد.»


قویدل افزود:« کانون هموفیلی ایران معتقد است آمریکا و اتحادیه اروپا در پشت مصوبه بی خاصیتی که طی آن دارو و غذا در زمره اقلام تحریم نیست پنهان گردیده است و با تحریم بانک های کشور ما شدیدترین فشارهای غیرانسانی را به مردم ایران بخصوص جامعه دردمند بیماران، وارد نموده است.»
وی تاکید کرد:« امریکا و اتحادیه اروپا فقط برای تبرئه خود در نزد افکار عمومی مواضع بدون نتیجه ای را در رابطه با تحریم نبودن داروها ارائه می نمایند که امیدواریم توسط مراجع جهانی مورد دقت قرار گیرد و از قربانی شدن مردم بی گناه بخصوص زنان و کودکان جلوگیری نمایند.»
مدیرعامل كانون هموفیلی ایران گفت:« آیا تداوم این اقدامات و دور کردن دارو از دسترس بیماران برای افکار عمومی کشورهای تحریم کننده قابل قبول است؟ما تردیدی نداریم که مردم کشورهای مجری این سیاست ها در صورتی که حقایق را بدانند در راه رفع این تحریم ها با ملت ایران متحد می گردند.»
لازم به ذکر است چندی پیش مدیرعامل كانون هموفیلی ایران طی مصاحبه ای با خبرنگار سلامت نیوز، از کمبودهای دارویی بیماران هموفیلی و محدودیت بیماران برای دریافت دارو خبر داده بود و از تکذیب مداوم و بی توجهی و عدم برنامه ریزی وزارت بهداشت نسبت به مشکلات این بیماران گلایه مند بود.
از طرفی رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی و بسیاری از نمایندگان مجلس نیز نسبت به کاهش شدید ذخایر دارویی هشدار داده بودند اما وزارت بهداشت همچنان مصرانه بر عدم وجود مشکل کمبودهای دارویی اصرار داشت تا اینکه هفته گذشته وزیر بهداشت از عدم اختصاص ارز مرجع به دارو و تجهیزات پزشکی خبر داد و عنوان کرد بانک مرکزی تنها 600میلیون ارز از 2500 میلیون دلار ارز دارویی را به وزارت بهداشت اختصاص داده است و علیرغم اینکه ذخایر دارویی خوبی تعبیه شده است اما این ذخایر به تدریج مصرف شده است پاسخی که شاید اگر زودتر گفته میشد مشکلات اینچنین روی هم تلنبار نمیشد.
اینکه چرا بانک مرکزی در اختصاص ارز مرجع به شرکت های واردکننده دارو و مواد اولیه دارویی تعلل می کند و نسبت به بحران موجود در بازار دارویی کشور بی اهمیت است سوال بزرگی است که بی جواب مانده است اما به گفته رئیس کمیسیون بهداشت و درمان کشور، بانک مرکزی از اختصاص ارز به دارو و تجهیزات پزشکی ناتوان است.
آنچه که جای بحث دارد عملکرد دولت در قبال بخش بهداشت و درمان کشور است از یک طرف سال گذشته مصوب شد مبلغ 3 هزار میلیارد تومان از محل درآمد مازاد نفت به نظام سلامت کشور اختصاص یابد که تنها نزدیک به 2 هزار میلیارد تومان آن به وزارت بهداشت تعلق گرفت و مبلغ ۱۱۵۰ میلیارد تومان از بودجه سلامت کشور به وزارت راه و شهرسازی تعلق گرفت و با اینکه رئیس مجلس شورای اسلامی این مصوبه دولت را به دلیل غیرقانونی بودن، لغو کرده است اما همچنان خبری از این بودجه نیست.
 از طرف دیگر امسال مصوب شد دولت از محل صرفه جویی اجرای هدفمندی یارانه ها مبلغ 6 هزار میلیارد تومان به وزارت بهداشت اختصاص دهد که نه تنها از این بودجه خبری نیست بلکه به گفته دکتر شهریاری رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس، دولت بودجه اصلی وزارت بهداشت را نیز پرداخت نکرده است که این مشکل بزودی گریبان دانشگاه های علوم پزشکی کشور را برای پرداخت حقوق کارکنان خود خواهد گرفت.
با وجود چنین مشکلاتی در بخش بهداشت و درمان کشور مشخص می شود که دولت عملا توجهی به سلامت مردم نداشته و با ادامه لجبازی ها در پرداخت بودجه ها جان هزاران بیمار به خطر خواهد افتاد واقعیتی که وزارت بهداشت سعی در کتمان آن دارد تا خیال مردم از عدم کمبودهای دارویی راحت باشد اما گفتن واقعیت ها و رساندن آن به گوش مسئولان بهتر از پنهان کردن و به خطر افتادن جان هزاران بیمار مانند نوجوان 15 ساله هموفیلی است.



لینک منبع : عکس : فوت نوجوان 15 ساله هموفیلی بر اثر کمبود دارو::.

۱۳۹۱ آبان ۱۸, پنجشنبه

شکایت ستار بهشتی از پلیس فتا قبل از مرگ

موضوع درخواست: شکایت علیه بازجوی خود

به: آقای اعلائی مسئول اندرزگاه ۳۵۰

اینجانب ستار بهشتی درتاریخ ۹۱/۸/۹ از طرف پلیس فتا در منزل بدون حکم بازداشت شدم و اینجانب در مدت دو روز بازجویی مورد انواع تهدید و ضرب و شتم قرار گرفتم از فحش های ناموسی که به مادر بنده می گفتند و به خودم مانند [...]، مادرت سالم نیست و بسیار توهینهای دیگر و انواع ضرب و شتم با مشت و لگد و بستن به میز و لگد زدن به سر بنده و اکنون در تاریخ ۹۱/۸/۱۱ بنده را پلیس فتا باز احضار کرده و با خود می برد و بنده عواقب هر اتفاقی که برایم پیش آید مقصر پلیس فتا می دانم و همینطور اگر اعترافی از بنده گرفته شود تحت شکنجه بوده در مدت ۱۲ ساعت ماندن در بند ۳۵۰ اتاق دو، اعضاء اتاق شاهد آثار ضرب و شتم روی بدن بنده بوده اند. و ۲ بار به پزشک مراجعه کردم در نهایت گزارش خود را تقدیم به شما می کنم و خواستار پیگیری این امر هستم.

با تشکر

ستار بهشتی

۱۳۹۱ آبان ۱۶, سه‌شنبه

شبیه سازی: ۴۸ ساعت اول پس از حمله به ایران

«موسسه مطالعات امنیت ملی» اسرائیل اخیرا مدل شبیه سازی را امتحان کرد که ۴۸ ساعت اول پس از حمله به ایران را به تصویر می کشد و در آن تمامی عوامل و بازیگران خاورمیانه در نظر گرفته شده اند.

مدل شبیه سازی حمله یک جانبه اسرائیل به ایران مثلا در نیم شب ۹ نوامبر، صورت می گیرد. موسسه مطالعات امنیت ملی اسرائیل، مستقر در دانشگاه تل آویو شبیه سازی را با این اعلان آغاز کرد: «الجزیره از سه موج حمله هوایی اسرائیل به تاسیسات اتمی ایران خبر داد. اسرائیل رسما حمله به تاسیسات اتمی ایران را تایید کرد.»

در این سناریو، حملات موفقیت آمیز اسرائیل تاسیسات اتمی ایران را نابود می کنند و به این ترتیب برنامه تسلیحات اتمی ایران را سه سال عقب می برند.

در این شبیه سازی، ایران در پاسخ حدود ۲۰۰ موشک شهاب را طی دو مرحله به سوی اسرائیل پرتاب می کند. تهران به بازوهایش حزب الله وحماس و دیگر گروه های تندرو نیز دستور حمله به اسرائیل می دهد. ایران به مواضع آمریکا در خلیج فارس حمله نمی کند.

در ماکت حمله اسرائیل، فعالیت های روسیه عملا جامعه بین المل را فلج گذاشته که کاری نمی توانند بکنند.

موسسه مطالعاتی اسرائیلی می گوید که «پس از دو روز، ایران و متحدانش به حمله علیه اسرائیل ادامه می دهند. به نظر می رسد که بحران ادامه دارد.»

در دو روز اول پس از حمله، اسرائیل چهارمین مرحله حمله هوایی به ایران را برای
تکمیل تخریب یکی از تاسیسات عمده اتمی به پیش می برد. موسسه مطالعاتی می گوید: «هدف استراتژیک اسرائیل جلوگیری از شلوغی منطقه و رسیدن به سطحی است که همه چیز در کوتاهترین زمان تحت کنترل درآید.»

با آن که آمریکا از پیش خبر نشده بود، واشنگتن علنا طرف اسرائیل را می گیرد.
آمریکا خود را در جنگ دخالت نمی دهد با این استراتژی که تنها وقتی وارد بازی می شود که ایران بخواهد تنگه هرمز را ببندد و یا به مواضع آمریکا درخلیج فارس حمله کند.

در آغاز تهران از رویارویی نظامی با آمریکا طفره می رود اما به گفته مرکز مطالعات استراتژیک اسرائیل، این بازی شبیه سازی نشان داد که «هرچه بیشتر ایران تحت فشار قرار میگیرد و گزینه هایش محدودتر می شود، بیشتر درمی یابد که برگ برنده اش اقدام علیه مواضع آمریکا در خلیج فارس و بستن تنگه هرمز است.»

حزب الله، بازوی نظامی شیعه ایران در لبنان خود را در دوراهی می یابد. از یک سو تحت فشار ایران است تا به اسرائیل حمله کند. ایران به حزب الله گفته که این «روز قیامت» است و به خاطر چنین روزی بوده که ۵۰ هزار راکت و موشک در اختیارش گذاشته است. از سوی دیگر حزب الله نگران است که یک بار دیگر صدمات گسترده به لبنان وارد آورد. مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل می گوید: «از همین رو حزب الله تصمیم میگیرد بخشی از خواسته ایران را پاسخ گوید و راکت هایش را به سوی مواضع نظامی اسرائیل، عمدتا فرودگاه ها و نظام دفاعی آن نشانه برود. پاسخ اسرائیل حزب الله را به محدود کردن حملاتش وادار می سازد.»

در مدل شبیه سازی مورد آزمایش اسرائیل، حماس نیز راه میانه را در پیش می گیرد به این ترتیب که در عین تعهد ضمنی به ایران، از اقدامی که به اسرائیل بهانه حمله گسترده زمینی به نوار غزه بدهد، خودداری می کند.

مصر، عربستان سعودی، اردن، کشورهای حاشیه خلیج فارس و ترکیه همگی در جهت منافع ملی خود حرکت می کنند و در عین پرهیز از درگیری تلاش می کنند درگیری به سطح منطقه کشیده نشود.

مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل می گوید در این بازی همه بازیگرها «بسیار عاقلانه و منفعت محور رفتار می کنند.» به این ترتیب در مدل شبیه سازی اخیر، بازیگری که نقش جمهوری اسلامی را بازی میکند ناگهان ابزار خود برای حمله مستقیم به اسرائیل را محدود می یابد و بر بازوهای نظامی اش حماس و حزب الله متکی می ماند.

تهران ابزار بیشتری برای هدف گرفتن منافع آمریکا در خلیج فارس دارد اما می داند که آوردن آمریکا به بازی برایش بسیار گران تمام خواهد شد.

مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل گفت این بازی شبیه سازی، پیشتر در سال جاری میلادی و زمانی که گمان می شد فصل پاییز زمان حل مسئله اتمی ایران است، طراحی شده بود. این مرکز می گوید: «از آن زمان تاکنون اوضاع آرام تر شده ولی پس از انتخابات آمریکا تا بهار، مسئله باز هم پررنگ خواهد شد. پس شبیه سازی های بیشتر موقعیت و درنظرگرفتن عواقب آن حیاتی است.»

در خود مرکز مطالعات امنیت ملی اسرائیل، دو طرز تفکر درباره حمله اسرائیل به ایران وجود دارد. اولی جنگی عمده را پیش بینی می کند که تا خارج از منطقه کشیده خواهد شد. و دومی می گوید به خاطر مکانیسم های بازدارنده، توانایی ایران برای به آتش کشیدن خاورمیانه محدود است.

۱۳۹۱ آبان ۱۱, پنجشنبه

حمله به محمد نوریزاد در نمایشگاه مطبوعات

صبح امروز محمد نوریزاد  در نمایشگاه مطبوعات مورد حمله نیروهای امنیتی خبرنگار نما قرار گرفت.
وی که در غرفه خبرگزاری دولت در حال مصاحبه  با خبرنگار ان بود با حمله خبرنگاران فارس مواجه شد و برخی از این خبرنگار نماها به ایشان آب دهان می انداختند.
گفتنیست که وی با حمایت مسئولین حراست نمایشگاه به بیرون از نمایشگاه راهنمایی شد.

۱۳۹۱ مهر ۲۶, چهارشنبه

نسرین ستوده اعتصاب غذای خود را از امروزآغاز میکند


رضا خندان همسر نسرین ستوده ضمن ابراز نگرانی از شروع اعتصاب غذای ایشان در زندان در صفحه فیس بوک خود چنین نوشت :
پس از ماهها دوندگی به دادستانی برای گرفتن بدیهی ترین حق یک مادر یعنی ملاقات حضوری مخالفت می شود.
پس از 17 ماه حضور در بند عمومی با دادن یک تلفن دو دقیقه ای مخالفت می شود.
پس از یک سال با ملاقات برادر و مادر حتی به صورت کابینی مخالفت می شود.
وقتی که دختر بچه ی 12 ساله ممنوع الخروج و به همراه پدر اکنون به شعبه 28 دادگاه انقلاب احضار می شود و این خبر به گوش نسرین در زندان می رسد.
دختر بچه ای که به دلایل درسی در روزهای چهارشنبه دیگر نمیتواند به ملاقات مادرش بیاید و با تغییر روز ملاقات مخالفت می شود.
دو ماه به عنوان مرخصی خانواده را چشم به راه می گذارند و حتی مدارکی هم دادستانی می گیرد و در لحظه ی آخر ناگهان مخالفت می شود.
نسرین هم چاره ای نمی بیند جز اعتصاب غدا ...
متاسفانه او از امروز صبح اعتصاب غذایش را شروع کرده است.
من امروز تمام تلاش ام را کردم اما به هیچ عنوان نتوانستم منصرف اش کنم.
همینجوری از شدت ضعف و لاغری قیافه اش درست قابل شناسایی نیست برای کسانی که در این مدت او را ندیده اند چه برسد از این به بعد ...

۱۳۹۱ مهر ۱۲, چهارشنبه

نا آرامی در میدان فردوسی

ویژه/ درگیری و تیراندازی در میدان فردوسی/ بازاری های تهران در اعتراض به نوسانات شدید ارز مغازه ها را تعطیل و در حال راهپیمایی هستند/ حضور پررنگ نیروهای انتظامی و امنیتی در میدان فردوسی و بازار

۱۳۹۱ شهریور ۱۸, شنبه

دلیل اصلی بستن سفارت کانادا در ایران چه بود ؟

بستن سفارت کانادا در ایران از نگاه باشگاه خبرنگاران جوان :
بنا بر اطلاعات به دست آمده از منابع موثق داخلي و خارجي، دولت کانادا که همچون دولت های غربی در بحران شدید اقتصادی فرو رفته است و تا ورشکستگی ملی فاصله زیادی ندارد، از چیزی حدود یک سال پیش در دستوری محرمانه به وزارت امور خارجه از آنها می خواهد طرح تعدیل نیروهای محلی و سپس تعطیلی سفارت خانه های خود در چندین کشور را در دستور کار خود قرار دهند.
وزارت امور خارجه هم که منابع مالی خود را به دلیل بحران شدید مالی و اقتصادی دولت رو به کاهش می بیند، در دستوری به سفارت خانه های خود در 25 کشور دنیا از جمله ایران دستور تعدیل نیروهای محلی و در نهایت تعطیلی سفارت خانه را صادر می کند.

۱۳۹۱ شهریور ۱۲, یکشنبه

هموطن من!
این تصویر واقعی باشد یا تقلبی و فتوشاپی ،اصل، اینست که میرمان در چنین وضعیتی قرار گرفته و نمی توان آنرا انکار کرد، مردی که برای من وتو تا آخر ایستاده است .
آری اورا در حصر کردند قیامتی نشد، او را ضعیف و بیمار کردند قیامتی نشد شاید اورا شهید کنند هم قیامتی نشود !!! 
اما میر هست در قلب من و تو ،میر من و تو مردی است از سلاله پاک رسول(ص) و خاندن پاکش ،از تبار شیعیان علوی ،نه این خوارج و حجتیه و تشیع صفوی که گرد این حکومت اموی گرئ آمده اند.
سلامی به وسعت تاریخ آزادگی و آزادمردی به تو میرحسین
سلام میرحسین




۱۳۹۱ شهریور ۱۱, شنبه

چرا تاجزاده رنج زندان را به خود میخرد؟


در دومین نامه به فخرالسادات محتشمی پور

تاجزاده: نباید اجازه داد رهبری هر زمان اراده کند بتواند عده ای بی گناه را در اختیار دوالف قرار دهد

1348/10/11

مصطفی تاجزاده در دومین نامه خود به همسرش به بیان نکات بسیار مهمی از وقایع پشت پرده برخوردهای صورت گرفته با نهضت آزادی و اصرار رهبر جمهوری اسلامی ایران در برانداز دانستن آنها علیرغم نظر مخالف  وزارت اطلاعات دولت خاتمی پرداخته است.

به گزارش نوروز، مشاور سیاسی سید محمد خاتمی در دولت اصلاحات درنامه خود با اشاره به نظرآقای خاتمی، وزارت اطلاعات و حتی کمیته ای که زیر نظر یکی از مسئولان  دفتر رهبری تشکیل شده بود مبنی بر واقعیت نداشتن اتهام براندازی نهضت آزادی و ملی مذهبی ها ، دستگیری مرحوم سحابی و دیگر همفکرانش را به دلیل اصرار رهبری دانسته و می نویسد :" پس از مدت کوتاهی رهبری در نمازجمعه تهران اعلام کرد عده ای در پی «براندازی قانونی» اند و تأکید نمود که هیچ نظامی براندازی را تحمل نمی کند و مجازات براندازی نیز معلوم است. ظاهراً منظور ایشان همان بود که در جلسه خصوصی به آقای خاتمی گفته بود: «حکم براندازی اعدام است». "

عضو ارشد جبهه مشارکت ایران اسلامی با تاکید بر این نکته که مسئولیت دستگیریهای پس از انتخابات سال 88 هم بر عهده همان تیمی است که نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها را بازداشت و بازجویی کرد،معتقد است این تیم با مصونیت و نیز امکاناتی که از قبل حمایت های بی دریغ رهبری در اختیار دارد، هم چنان درصدد انجام پروژه های جدید است.

این زندانی سیاسی در بخشی از نامه خود آورده است: "علت این که من همه شدائد را در زندان و انفرادی به جان خریده ام این است که معتقدم که باید و می توان به این روند پایان داد که رهبری هر زمان اراده کند بتواند با ایراد اتهاماتی سنگین عده ای بی گناه را در اختیار دوالف قرار دهد تا با فشارهای فیزیکی و روانی، مجبور به پذیرش اتهامات واهی شوند و به اعترافات رسانه ای بپردازند. رهبری سرانجام باید به این واقعیت تن دهد که پاکانی در این سرزمین اهورایی منتقد و حتی مخالف سخنان و انتصابات و تصمیمات نادرست وی هستند اما دلشان برای اسلام و ایران و مردم کمتر از او نمی سوزد و چه بسا صادقانه تر و خالصانه تر به این سه ضلع جامعه امروزیمان می اندیشند و در هر حال نباید به علت مخالفت با حکومت مطلقه فردی و آن هم بدون کوچک ترین قانون شکنی در زندان سپاه گرفتار آیند تا افزون بر همه پیامدهای سوء چنین روش نادرستی، نام این نهاد مردمی و انقلابی نیز آلوده و در افکار عمومی بی اعتبار شود."

گفتنی است تاجزاده در اولین نامه خود که پیش از این در نوروز منتشر شده بود با تاکید بر ضرورت انتشار خاطراتی که در فهم بهتر رخدادهای تاریخی و کشف حقیقت موثر هستند، از تصمیم خود برای شرح برخی از خاطراتش خبر داده بود.

متن کامل این نامه به شرح زیر می باشد:



دومین نامه تاجزاده به همسرش

فخری جان سلام!
در روزنامه ها خواندم دولت عربستان هم زمان با نشست های نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و کشورهای 5+1 در بغداد و مسکو به ترتیب هشت و ده نفر از ایرانیان را اعدام کرده است بدون آن که مقامات کشورمان را درجریان بگذارد. روشن است که من هم مانند بسیاری از هم وطنانم از این رفتار اهانت آمیز متأسف شدم و ناخودآگاه به یاد عصر اصلاحات افتادم که ایران و ایرانی چه اعتباری هم بین دولت ها و هم میان ملت ها درشرق و غرب عالم کسب کرده بود. اگرچه در همان زمان مخالفان استبداد مطلقه فقیه در داخل میهن با انواع سرکوب ها مواجه بودند.

حتماً یادت هست که معمولاً دو سه روز قبل از هر سفر مهم آقای خاتمی به خارج از کشور، حادثه ای جدید رخ می داد، مانند بازداشت افراد، توقیف مجله یا روزنامه ای، احضار یک مقام اجرایی به دادگاه و ... تا جهانیان به ویژه میزبانان آقای خاتمی بدانند فردی که از هر هفت نفر واجد شرایط چهار نفر به او رأی داده اند (20 میلیون از 30 میلیون نفر) کاره ای نیست!

انتخابات مجلس ششم هفت ماه بعد از تهاجم از پیش طراحی شده و خونین نیروی انتظامی به همراهی لباس شخصی ها به خوابگاه دانشجویان دانشگاه تهران (کوی دانشگاه) در 18 تیرماه برگزار شد. اقتدارگراها که تصور می کردند آن سرکوب وحشیانه، دانشگاهیان را که پرشورترین حامیان جنبش اصلاحی بودند، مرعوب و منفعل کرده و راه پیمایی 23 تیرماه در تهران را نشانه اقبال مردم به خود ارزیابی می کردند، ناگهان با واقعیتی بزرگ و تلخ، از دید خودشان، یعنی رأی اعتماد اکثریت قاطع ایرانیان به نامزدهای اصلاح طلبان در سراسر کشور، مواجه شدند. این مسأله خشم آنان را برانگیخت. به طوی که مدت کوتاهی پس از برگزاری انتخابات، به دستور رهبری تعداد زیادی از روزنامه ها و مجلات سراسری موقتاً توقیف و در واقع به طور دائمی تعطیل شدند. مهندس موسوی دراعتراض به این اقدام استبدادی و حیثیت بربادده، آن را «توقیف فله ای» خواند که این اصطلاح برای همیشه در خاطره تاریخی ایرانیان ثبت شد. البته پیش از توقیف فله ای مطبوعات، صداوسیمای لاریجانی کوشید با حرکتی غیراخلاقی و غیرحرفه ای و با مونتاژ صحنه هایی از کنفرانس برلین که با حضور افراد موجهی چون مرحوم مهندس سحابی و محمود دولت آبادی تشکیل شده بود، اصلاح طلبان را افرادی بی بند بار و لاابالی معرفی کند و زمینه اقدامات قضائی علیه آنان را فراهم آورد. به باور اقتدارگراها با قطع دو بال دانشگاه و مطبوعات، پرنده اصلاحات برای همیشه زمین گیر می شد. اما برگزاری دور دوم انتخابات مجلس ششم پس از تعطیلی مطبوعات ثابت کرد که اکثریت ایرانیان هم چنان از اصلاحات حمایت می کنند و اصلاح طلبان را شایسته ترین نمایندگان خود می دانند. مجلس ششم در چنین فضایی شکل گرفت و آغاز به کار کرد.

چندی نگذشته بود که در یکی از جلسات هفتگی دونفره، رهبری به آقای خاتمی اعلام کرد نهضت آزادی (والبته طیف ملی - مذهبی) درصدد براندازی هستند و باید با آن ها برخورد شود. رئیس جمهور ضمن مخالفت با این دیدگاه و ارائه استدلال های خود، پذیرفت که مسأله را برای رسیدگی دقیق و همه جانبه به وزارت اطلاعات ارجاع دهد. کارشناسان و مقامات وزارت پس از بررسی مجدد موضوع نظریه قبلی خود را تأیید کردند که با مجموعه اطلاعات جامعی که در اختیار دارند، آن گروه را برانداز ارزیابی نمی کنند. رهبری نظریه کارشناسانه وزارت اطلاعات را نپذیرفت. در نتیجه قرار شد کمیته ای زیرنظر یکی از مسئولان دفتر ایشان و با حضور کارشناسان وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران تشکیل شود و پس از تبادل اطلاعات و دیدگاه ها، جمع بندی خود را ارائه کند. جمع بندی این کمیته نیز نافی برانداز بودن آنان بود. باوجود این، شب قبل از سفر آقای خاتمی به روسیه (زمستان 1379) و پس از آن که وی نطق آرام بخشی در جلسه علنی مجلس، صبح همان روز، ایراد کرده بود، بخش اطلاعات سپاه پاسداران که قرنطینه و بازداشت گاه دوالف را در اوین در کنترل انحصاری خود دارد، مرحوم مهندس سحابی و تعدادی از هم فکرانش را به اتهام براندازی بازداشت کرد و به سلول های انفرادی انداخت!

گرامی همسرم!
پس از مدت کوتاهی رهبری در نمازجمعه تهران اعلام کرد عده ای در پی «براندازی قانونی» اند و تأکید نمود که هیچ نظامی براندازی را تحمل نمی کند و مجازات براندازی نیز معلوم است. ظاهراً منظور ایشان همان بود که در جلسه خصوصی به آقای خاتمی گفته بود: «حکم براندازی اعدام است».
خوشبختانه رأی اعتماد مجدد به خاتمی در انتخابات خرداد 80، فضا را تغییر داد. به طوری که پس از مدتی سحابی و یارانش آزاد شدند و اصطلاح غیرحقوقی «براندازی قانونی» که به هیچ زبانی قابل ترجمه نبود، به گورستان تاریخ فرستاده شد و برای همیشه از ادبیات سیاسی کشور رخت برکشید. زیرا در هر جامعه متمدنی ملاک قانون است. به این معنا که هر فرد یا گروهی که درچارچوب قانون رفتار می کند از همه حقوق شهروندی بهره مند و از هرگونه تعرضی مصون است. بنابراین در چنین جوامعی لفظ «براندازی قانونی» قابل فهم نیست. البته در جامعه ولایی اقتدارگرا، معیار نه قانون بلکه تنها وفاداری فرد به حاکم است. کافی است «منّا اهل البیت» باشی تا حتی اگر جنایت هم کرده باشی، خطایی تلقی شود که مؤمن فداکار در مسیر انجام وظیفه در شرایط جنگی صورت داده است و عقل و شرع به تبرئه آن حکم می دهد! ودر مقابل، اگر خدای ناکرده منتقد باشی با هرسابقه و پیشینه و خدمتی، حتی کارهای خوب و مفیدت نیز با این سوء ظن مواجه است که در پس این عمل درست، نیت پلید و قصد خائنانه ای داشته ای! پس نه تنها از حقوق انسانی شهروندی محروم می شوی بلکه فاقد حداقل امنیت خواهی بود.

همسر عزیزم!
در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد بر قوه مجریه به ناگاه موضع رهبری و نهادهای انتصابی عوض شد. تا آن جا که پیش از سفرهای اخیر وی به مقر سازمان ملل متحد در نیویورک، تعدادی از زندانیان آمریکایی آزاد شدند تا سفر با موفقیت تؤام شود. اما مشکل در جای دیگری بروز کرد و ایرانیان روز به روز با مشکلات بیشتری در کشورهای گوناگون مواجه شدند و می شوند و افزون برآن در تنها سفری که آقای احمدی نژاد به اروپا داشت، نه تنها در فرودگاه رم مورد استقبال و بدرقه مقامی قرار نگرفت بلکه درضیافت نخست وزیر ایتالیا، وی در کنار موگابه دیکتاتور زیمبابوه، از دعوت به مراسم محروم شد و حیثیت کشور به این نحو آسیب دید. اخیراً در برزیل نیز رئیس جمهور آن کشور از پذیرش وی و ملاقات با رئیس جمهور ابرقدرت ایران خودداری کرده است! از استقبال و بدرقه  وی در آن کشور چیزی نمی گویم. تأسف بارتر از همه رفتار غیردیپلماتیک و توهین آمیز دولت عربستان در اعدام 18 ایرانی است که با دعوت آقای احمدی نژاد از پادشاه عربستان و امیر بحرین برای شرکت در اجلاس سران تهران کامل شد. مقامات دولتی که اخیراً از الزامات دیپلماتیک آگاه شده اند، توضیح نمی دهند کدام الزام دیپلماتیک آقای احمدی نژاد را مجبور کرده تا در جلسه سرانی شرکت کند که در زیر تابلو و عنوان «شورای همکاری کشورهای عربی خلیج» جمع شده بودند؟!

فخری جان!
گروهی که نهضت آزادی و ملی – مذهبی ها را برانداز می خواند و مهندس سحابی و هم فکرانش را بازداشت و بازجویی کرد، همان تیمی است که حکم بازداشت فعالان سیاسی و انتخاباتی اصلاح طلب را در 19 خرداد 88، سه روز قبل از برپایی انتخابات گرفت. همان انتخاباتی که در آن به هرحال امکان پیروزی مهندس موسوی وجود داشت. آنان آن قدر عجله داشتند که خبر بازداشت من و آقای امین زاده را عصر جمعه 22 خرداد در اختیار خبرگزاری جمهوری اسلامی قرار دادند و منتشر کردند. روز شنبه 23 خرداد نیز روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت احمدی نژاد، خبر بازداشت من و آقای رمضان زاده را در صفحه اول خود درج کرد! هر دو خبر دروغ بود اگرچه همان شب ما بازداشت شدیم! احکام را نیز قاضی مرتضوی، جلاد مطبوعات و متهم ردیف اول جنایت کهریزک و نیز قتل خانم دکتر زهرا(زیبا) کاظمی، صادر کرد. جالب آن که این همان تیمی است که در سال گذشته اطرافیان آقای احمدی نژاد را بازداشت کرده و نحوه دستگیری و سازو کار آن را آقای نمازی امام جمعه کاشان به نقل از جلسه خصوصی رهبری و فرمانده سپاه پاسداران اعلام کرد که ناشیانه تکذیب شد. چون اعلام شده بود رهبری با بازداشت گروه موسوم به انحرافی، به استثنای شخص رئیس دولت، موافقت کرده بود.

همراه و هم دلم!
تیم فوق نه تنها از سه شکست گذشته در اثبات اتهامات خود (براندازی) درس نگرفته است بلکه با مصونیت و نیز امکاناتی که از قبل حمایت های بی دریغ رهبری در اختیار دارد، هم چنان درصدد انجام پروژه های جدید است و روش خود را صددرصد موفقیت آمیز ارزیابی میکند. جالب آن که هرگز به این سؤال پاسخ نمی دهد که اگر گروه مهندس سحابی برانداز بودند، چرا آزاد شدند و چرا عنوان «برانداز قانونی» را دیگر هرگز به کار نبردند؟ یا چرا عنوان اتهامی «انقلاب مخملی» را از فعالان سیاسی و انتخاباتی اصلاح طلب پس گرفتند و در حکم های فرمایشی « ایجاد اخلال در ترافیک» را مبنای محکومیت قضایی امثال آقایان بهزاد نبوی و فیض الله عرب سرخی قرار دادند؟! اتهامات مربوط به گروه موسوم به انحرافی را نیز تا الآن ثابت نکرده اند.

فخری جانم!
علت این که من همه شدائد را در زندان و انفرادی به جان خریده ام این است که معتقدم که باید و می توان به این روند پایان داد که رهبری هر زمان اراده کند بتواند با ایراد اتهاماتی سنگین عده ای بی گناه را در اختیار دوالف قرار دهد تا با فشارهای فیزیکی و روانی، مجبور به پذیرش اتهامات واهی شوند و به اعترافات رسانه ای بپردازند. رهبری سرانجام باید به این واقعیت تن دهد که پاکانی در این سرزمین اهورایی منتقد و حتی مخالف سخنان و انتصابات و تصمیمات نادرست وی هستند اما دلشان برای اسلام و ایران و مردم کمتر از او نمی سوزد و چه بسا صادقانه تر و خالصانه تر به این سه ضلع جامعه امروزیمان می اندیشند و در هر حال نباید به علت مخالفت با حکومت مطلقه فردی و آن هم بدون کوچک ترین قانون شکنی در زندان سپاه گرفتار آیند تا افزون بر همه پیامدهای سوء چنین روش نادرستی، نام این نهاد مردمی و انقلابی نیز آلوده و در افکار عمومی بی اعتبار شود.

عزیزم!
آن چه در اوین برایم اولویت پیدا کرده آن است که با پذیرش هزینه ها، آخرین زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی باشم. به بیان روشن پرونده ای که دنبال می کنم، بلاموضوع کردن زندان برای منتقدان و مخالفان سیاسی قانون گراست. در این مسیر به دعای خیر همگان، حتی اصولگراهای صادق نیازمندم.

همیشه دوستت دارم
مصطفی - اوین

۱۳۹۱ شهریور ۶, دوشنبه

حضور 4 هزار روحانی در شرکت ملی گاز ایران


مدیر توسعه منابع انسانی شرکت ملی گاز ایران گفت: در شرکت ملی گاز ایران 4 هزار روحانی فعالیت‌های قرآنی را ترویج و آموزش می‌دهند.
به گزارش فارس، محمد‌مهدی هادی‌زاده در آیین اختتامیه شانزدهمین دوره مسابقات قرآن و نهج‌البلاغه "بهار در بهار" شرکت ملی گاز ایران که در هتل پارسیان کرمانشاه برگزار شد، اظهار کرد: شرکت ملی گاز به عنوان شرکتی خدمت‌رسان کار گازرسانی به خانواده‌های ایرانی و تامین انر‍ژی در کشور را برعهده دارد.هادی‌زاده تصریح کرد:‌ 16 هزار نیروی رسمی وظیفه خدمت‌رسانی در شرکت گاز را بر عهده دارند، بنابراین مسئولان نظام باید توجه به مباحث فرهنگی این قشر داشته باشند.وی با بیان اینکه فعالیت‌های شرکت گاز در عرصه‌های فرهنگی و قرآنی مطرح است، افزود: قرآن به عنوان اصلی‌ترین رکن و الگو در زندگی است و ترویج فرهنگ قرآنی برای شرکت گاز ایران افتخار است.
رئیس شورای فرهنگی شرکت ملی گاز ایران گفت: جنگ امروز دشمن جنگ نرم است لذا با برنامه‌ریزی در سطح گسترده از نونهالان تا جوانان با توجه به تهاجمات فرهنگی می‌توان در این جنگ نیز پیروز شد.
وی ادامه داد: اگر قرآن که باعث بصریت و آگاهی است در بین جوانان و نوجوانان نهادینه شود خود به خود از ناهنجاری‌ها و غفلت‌های که وجود دارد کاسته خواهد شد. آموزش مباحث قرآنی باید افزایش داده شود و عرصه‌های فرهنگی و قرآنی ترویج شود.
وی با اشاره به اینکه امروز در شرکت ملی گاز ایران 4 هزار روحانی فعالیت‌های قرآنی را ترویج و آموزش می‌دهند، گفت: امروز افتخاری است که صنعت گاز ایران به عنوان صنعتی خدمات‌رسان، بالنده و پیشتاز در عرصه فرهنگی است و به عنوان یک دستگاه برتر در عرصه قرآنی شناخته شده است.
وی در پایان با ابراز امیدواری از اینکه صنعت گاز ایران به عنوان یک جامعه قرآنی معرفی شود، از شرکت گاز استان کرمانشاه به خاطر میزبانی خوب تقدیر و تشکر کرد.

۱۳۹۱ شهریور ۴, شنبه

جوابیه تند و تیز محمد حسین کروبی به باهنر


آقای باهنر در مصاحبه با روزنامه اعتماد اظهارات و ادعاهایی را مطرح کرده که من لازم دیدم به وی پاسخی درخور ایشان بدهم:

ابتدا در مورد اینکه شما مدعی شدی در سال 84 آقای کروبی 4 میلیون رای بیشتر نداشت؛ این نکته را باید بگویم که من زمانی که اظهار نظر شما را شنیدم یاد نماینده تبریز در مجلس هفتم افتادم که به شما صفتی داد و اکنون می فهمم! آقای باهنر؛ حالا این دفعه چی مصرف کرده اید که به این هذیان گویی ودری وری افتادید و رای آقای کروبی را 4 میلیون متصور می شوید!؟

در انتخابات سال 84 پدرم بیش از 5 میلیون رای آوردند و آقای احمدی نژاد با اختلاف نزدیک به 600 هزار رای موفق به رفتن به مرحله دوم شد که البته دو نیم میلیون از آرای آقای احمدی نژاد متعلق به 3استان بود!! البته بر همگان در آن زمان واضح بود که وزارت کشور دولت اصلاحات می خواست رقیب ضعیفی را مقابل آقای هاشمی به دور دوم برساند، و چشمش را به این تقلب بزرگ بست که بتواند در نهایت آقای هاشمی را رئیس جمهور کند.

آقای باهنر! در مورد عدم رجل سیاسی بودن پدرم سخن به میان رانده بودید. باید بگویم که آن زمانی که شما دوران طفولیت را سپری می کردید، آقای کروبی در زندان های قزل قلعه و قصر و ... در حال مبارزات سیاسی بود و بلافاصله بعد از انقلاب هم نماینده امام و موسس کمیته امداد و بنیاد شهید و نیز نماینده مجلس شد. اما جنابعالی به رانت شهادت برادرتان، که خدا میداند روح آن مرحوم عزیز؛ چه عذابی ازشما می کشد؛ به نمایندگی مجلس رسیدید و پله های ترقی را طی کردید.

از دیدگاه من کسانی که به این رهبران جنبش توهین می کنند به دلیل خلاف های مالی و اخلاقی سنگینی است که دارند و افرادی امثال شما برای سرپوش گذاشتن به این مسائل و ایجاد حاشیه امنیتی دست به این فحاشی ها می زند.

آقای باهنر!

شما از نمک نشناسی مهندس موسوی سخن گفته اید!

لیکن بنده شما را مانند آفتابپرستی می دانم که به هر طرف که گرما و قدرت میرود شما نیز به همان طرف میروی و رنگ عوض میکنی. امیدوارم یادتان نرفته باشد که شما قبل از انتخابات سال 88 به حضور جناب آقای مهندس موسوی عزیز رسیدی و از ایشان خواهش کردی که وارد انتخابات شوند و کشور را از دست احمدی نژاد نجات دهند!؟

در خصوص اظهار نظرتان درباره آقای کرباسچی، توصیه می کنم که اگر دین نداری لااقل آزاده باش! که اینچنین تهمتی را به آقای کرباسچی میزنی.

یکی از دوستان اکبر امینی در صفحه فیس بوک خود نوشت :


 اکبر امینی پس از احضار به پلیس امنیت بازداشت شده است .  وی میگفت که از چهارشنبه منزل مسکونی وی در محاصره پلیس بوده و تمام مدت تحت تعقیب و کنترل است ,پیش از این هم در 25 بهمنِ سالِ گذشته که سالگردِ صعودِ اکبرِ امینی از جرثقیلی در تهران بود ، وی را به پلیسِ امنیّت احضار و چند روزی بازداشت کرده بودند . امیدوارم ایشان و تمام عزیزان در بند هرچه زودتر آزاد گردند ...
 

حج باطل معاون اول خاتمی و حج مقبول احمدی نژاد و رفقا




 اعتدال نوشت: هواپیمای حامل محمد رضا عارف ، معاون اول دولت خاتمی بیش از یکساعت در باند فرودگاه ریاض معطل بود تا جواب درخواست عارف از تهران برسد. ماجرا از این قرار بود؛ چند روز پس از پیروزی محمود احمدی نژاد در انتخابات 84 ، ملک فهد پادشاه 85 ساله عربستان سعودی فوت کرد و بر اساس مناسبات دیپلماتیک باید هیاتی از دولت ایران برای مراسم خاکسپاری او به ریاض می رفت.
از آنجا که هنوز دولت نهم کاملا مستقر نشده بود و مطابق قانون ، معاون اول دولت قبلی باید مسوولیت امور را تا زمان تنفیذ حکم رییس جمهور جدید توسط رهبر معظم انقلاب و ادای سوگند در مجلس توسط رییس جمهور جدید بر عهده داشته باشد ، محمد رضا عارف همراه هیاتی کوچک راهی ریاض شد. اما هنگام بازگشت معاون اول دولت اصلاحات درخواستی از ساکنان جدید پاستور داشت.
عارف از مقامات جدید دولت پرسیده بود ؛ با توجه به نزدیکی به مکه مکرمه آیا امکان سفری نیم روزه به این شهر وجود دارد تا خود و هیات همراه محرم شده و به زیارت کعبه بروند ؟ پاسخ به این درخواست بیش از یکساعت طول کشید اما در نهایت با جواب منفی ، هواپیمای اختصاصی دولت به کشور بازگشت. نزدیکان احمدی نژاد پیغام داده بودند که هواپیما متعلق به بیت المال است و معاون اول دولت پیشین حق ندارد در ادامه یک سفر کاری به زیارت خانه خدا برود ولو این سفر چند ساعت بیشتر طول نکشد.

هفت سال پس از این واقعه، اجلاس اضطراری سازمان همکاری های اسلامی در مکه برگزار می شود و دکتر محمود احمدی نژاد به پاویون جمهوری اسلامی فرودگاه مهرآباد تهران آمده است. در فاصله یک ساعتی که فرایند حضور و مصاحبه و بدرقه رییس جمهوری طول می کشد ، وزرا و مسوولان بسیاری از نهاد ریاست جمهوری با زن و فرزند سوار همان جت 727 اختصاصی دولت می شوند تا راهی مکه مکرمه شوند. تعداد این مهمانان ویژه به حدی است که نام برخی خط می خورد تا صندلی برای نشستن آنان وجود داشته باشد.
سفر این تیم خانوادگی به مکه دو روز و یک شب زودتر از زمان اجلاس سازمان همکاری های اسلامی انجام می شود و البته هزینه محل اقامت و غذا این هیات چند ده نفره به عهده دولت جمهوری اسلامی است. هفت سال پیش دولت عدالت محور سفر چند ساعته یک مقام مسوول را به بهانه هزینه بنزین هواپیما از بیت المال لغو کرد، اما حالا هزینه میلیون دلاری آدم های بی ارتباط با اجلاس از بیت المال تاملی بر نمی انگیزاند.
گویا واجب است که وزیر راه، مسکن و شهر سازی ایران با آن بدن درد ناشی از تصادف در زیارت خانه خدا حاضر شود. کما اینکه این امر پدیده ای مسبوق به سابقه است و رسانه های کشور سفر خانوادگی احمدی نژاد حساس به بیت المال به نیویورک و پرداخت شبی 700 دلار برای هراتاق در هتل را به یاد دارند که البته با درآمد یک معلم دانشگاه سازگار نیست!

۱۳۹۱ شهریور ۳, جمعه

حال میر ما حسین خوبه ! حال ما چطوره؟

خوب....همگی متوجه شدید که حال میر حسین خوبه؟
(که صد البته خیلی هم خوب نیست و مسلما حالت بسیار اورژانسی بوده که این هیولاصفتان میر ما رو به بیمارستان منتقل کردن)
پاشین برین دنبال کاراتون...
به همین سادگی
منتظری هم با همین بی خیالی طرفداراش 5 سال رو در حبس گذروند و با دل شکسته به دیار باقی شتاقت!
همین بلا رو هم امثال پدران ما سر مصدق اوردن و ....

۱۳۹۱ مرداد ۲۱, شنبه

زلزله‌زدگان احتیاج مبرم به نان، آب آشامیدنی سالم و چادر دارند


نماینده مردم اهر و هریس در مجلس شورای اسلامی از احتیاج مبرم زلزله‌زدگان آذربایجان شرقی به نان، چادر و آب سالم خبر داد.


عباس فلاح در گفت‌وگو با فارس، با اشاره به زلزله و پس‌لرزه‌هایی که از عصر امروز در شهرستان اهر، ورزقان و هریس در آذربایجان شرقی رخ داده است، اظهار داشت: ‌تاکنون 60 روستا به طور میانگین 50 تا 80 درصد تخریب شده‌اند و 4 روستا نیز به طور 100 درصد از بین رفته است.

وی با اشاره به 40 کشته و 400 زخمی در شهرستان اهر افزود: در حال حاضر در تلاشیم تا بتوانیم با افزایش تعداد آمبولانس‌ها و انتقال هر چه سریعتر مجروحان به مراکز درمانی از افزایش آمار کشته‌ شدگان بکاهیم.

فلاح خاطرنشان کرد: در حال حاضر نیاز مبرم مردم زلزله‌زده به آب، نان و چادر است و اکنون که آب تمام روستاهای مذکور قطع شده است نیاز مبرمی به آب سالم معدنی وجود دارد.


۱۳۹۱ تیر ۴, یکشنبه

سکته چشمی مصطفی تاجزاده

فخرالسادات محتشمی پور همسر مصطفی تاجزاده ضمن ابراز نگرانی از وضعیت همسر در بند خود در صفحه فیس بوک خون نوشت :  عیدی مان را به نیکویی دادند! دکتر گفته بود با توجه به روزه داری ممتد می تواند غلظت خون موجب افزایش فشار چشم شده باشد و سکته چشمی! دکتر گفته بود که باید چند ساعتی این فشار چشم کنترل شود و یک شب هم بماند در بیمارستان برای اطمینان. این بیمارستان انتخاب ما نبود و پزشک هم منتخب ما نبود. اما انگار آقایان برای انتخاب خودشان هم احترامی قائل نیستند. نازنین روزه دار ما با چشم باز آمد و با چشم بسته رفت و ما در حیرت آزادگی مفقود در کشور اسلامی مان در روز میلاد سرور آزادگان ماندیم و ماندیم... 
بچه ها هم نتوانستند در روز عید با پدر حتی هم کلام شوند تلفنی و از راه دور:( پاس بانان امنیت سوراخ دعا را بدجوری گم کرده اند !!!

۱۳۹۱ تیر ۱, پنجشنبه

نسرین ستوده دست به اعتصاب خواهد زد

رضا خندان همسر نسرین ستوده طی یادداشتی در صفحه فیس بوک خود نوشت : ديروز چهارشنبه ملاقات كابيني داشتيم. نسرين از اينكه تقاضاهاي خودش و ما براي ملاقات حضوري مدام رد مي‌شود به شدت عصباني بود. گفت اگر هفته‌هاي آينده ملاقات حضوري بچه‌ها و مادرش را برقرار نكنند دست به اعتصاب خواهد زد.
سعي كردم از اين كار منصرف‌اش كنم ولي ديشب كه خانم هانيه صانع فرشي براي چند روز مرخصي آمد و گفت كه چقدر از نديدن بچه‌ها و مادرش تحت فشار است پيش خودم كاملا به او حق دادم ولي اين دليل نخواهد بود كه تلاش نكنم تا منصرف‌اش شود.
بيش از ده ماه است كه مادر بيمار و برادرش اجازه‌ ندارند به سالن ملاقات بيايند. طبق نامه‌اي كه دادسرا به سالن ملاقات داده است آنها همچنان ممنوع الملاقات‌اند حتي كابيني.
ديروز استثنائا ملاقات ما همزمان شده بود با ملاقات آقايان بند 350
چندين مامور مراقب بودند كه خانواده‌هاي بند 350 يا زنداني‌هايشان حتي براي نسرين دست تكان ندهند و سالن ملاقات را به شدت امنيتي كردند اين در حالي است كه احوال پرسي خانواده‌ها با همديگر و عزيزان هم امري كاملا طبيعي و عادي است.
از زندانيان مرد سياسي فقط آقاي دكتر علي رضا رجايي و همكار نسرين آقاي دكتر قاسم شعله سعدي موفق شدند كمي نزديك شوند و با او احوال پرسي كنند.
خانواده‌ها كه اين شرايط را مي‌ديدند تعجب زده مي‌پرسيدند "شما هميشه ملاقات‌هايتان اين همه امنيتي و سخت گيرانه است؟

۱۳۹۰ اسفند ۲۷, شنبه

باید برای مظلومیت مهدی خزعلی خون گریست

امروز که متن نامه مادر دکتر خرعلی را خواندم حقیقتا گریه ام گرفت
بر مظلومیت این آزاده در بند
مادر سهراب را که میبینم بیشتر دلم میسوزد به حالش
مادر ندا که هنوز هم زجه میزند
مادر و پدرهایی که به دنبال فرزندانشان از این شهر به آن شهر آواره شده اند اما بیخیال فرزندشان نشده اند
مگر این قدرت چه دارد که اینچنین یک مادر را کور میکند؟
مگر نمیگویند که حس مادری با چیزی قابل معاوضه است؟
ای وای بر این جماعت که احساس  مادریشان را هم فروختند
کسی نیست به این مادر بگوید که برو به حال آن پسر رقاصه ات دعا کن تا به راه راست برگردد.برو برای آن فرزندان بی لیاقت چاپلوست از خدا طلب بخشش کن.
عزیزان
خواهران
برادران ای داددددددددددددددد که  او جز ما کسی را ندارد و ماههاست که در اثر اعتصاب غذا قوایش به تحلیل رفته
مباد که در این هیاهوی نوروز فراموشش کنیم
مباد ان روز بیاید که چشم باز کنیم و ازمیان ما رفته باشد
شما را به هر که میپرستید کاری کنید
او جر ما کسی را ندارد



۱۳۹۰ اسفند ۲۳, سه‌شنبه

مهدی خزعلی همچنان در اعتصاب غذای تر به سر می برد.

به گزارش کلمه، مهدی خزعلی رزمنده دوران دفاع مقدس و نویسنده منتقد که این روزها در بند ۲۰۹ اوین نگهداری می شود، در شصت و چهارمین روز از اعتصاب خود است.

ساعتی پیش خبرگزاری ایلنا در خبری اعلام کرد که این زندانی سیاسی پس از درخواست هاشمی رفسنجانی برای پایان اعتصاب غذا، دست از اعتصاب کشیده است، اما دقایقی پیش این خبر از خروجی این سایت حذف شده است.

بر اساس گزارش های رسیده به کلمه، نگرانی ها از وضعیت جسمی مهدی خزعلی که همچنان در اعتصاب غذای تر به سر می برد، شدت گرفته اما وی حاضر به شکستن اعتصاب خود نیست.

پیش از این نیز یک بار دیگر سایت بازتاب به نقل از مادر مهدی خزعلی خبر از پایان اعتصاب غذا داده بود، این در حالی بود که این زندانی سیاسی همچنان در اعتصاب غذا بود.

مهدی خزعلی بیش از دو ماه است که در پی بازداشت غیرقانونی خود در اعتصاب غذا بسر می برد. وی در هنگام بازداشت بشدت مصدوم شد.

پیش تر مهدی خزعلی بر اثر حمله قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شده بود که پس از یک روز توسط نیروهای امنیتی به بیمارستان بنی هاشم زیر نظر وزارت اطلاعات منتقل شده و پیش از بهبودی به زندان اوین بازگردانده شده بود.

وی پس از انتخابات مهندسی شده ریاست جمهوری بارها بازداشت و راهی زندان شده است. تیرماه سالجاری نیز وی با ضرب و شتم و آسیب دیدگی از ناحیه گردن بازداشت و پس از یک ماه اعتصاب غذا به قید وثیقه آزاد شد.
 

۱۳۹۰ اسفند ۲۲, دوشنبه

در پي تشديد وخامت جسمي دكتر مهدي خزعلي در زندان به دليل اعتصاب غذا و تقاضاي اعضاي خانواده وي از آيت‌الله هاشمي رفسنجاني، ايشان با ارسال پيغامي از وي خواست تا به اعتصاب غذاي خود پايان دهد.
به گزارش ایلنا، بر اساس اطلاع واصله از يك منبع آگاه در دفتر رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام، پيرو اين درخواست، مهدي خزعلي به اعتصاب غذايخود پايان داده است.

۱۳۹۰ اسفند ۱۶, سه‌شنبه

بی اعتنایی خامنه ای به پادرمیانی آیت الله خزعلی برای نجات فرزندش

شنیده ها حاکی از آن است که آیت الله خزعلی پدر دکتر مهد خزعلی برای پادرمیانی و رسیدگی به فرزندش که هم اکنون به اعتصاب غذای خشک نیز دست زده نز خامنه ای رفته اما ایشان از پذیرفتن وی سرباز زده و گفته که در این مورد دخالت نکند.
گفتنیست مهدی خزعلی فرزن آیت الله خزعلی پس  از 57  روز اعتصاب غذا  در اعتراض به رفتارهای خشن زندانبانان وزارت اطلاعات دست به اعتصاب خشک زده و اعلام کرده است تا احیای آیین دادرسی مدنی و حقوق از دست رفته لب به آب هم نخواهد زد.

۱۳۹۰ اسفند ۱۵, دوشنبه


امیدوارم درک مشترکی از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به وجود آید
”تردیدی ندارم که احساسات و داوری ها در زمان مناسب می تواند به آنجا برسد که به جای هرگونه توجیهی، چه از سر افراط و چه از سر تفریط، درستی تصمیم هایی در جهت منافع و مصالح ملی و پیشبرد اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی گرفته می شود اولویت پیدا کند و ان شاء الله گشایش در کارها فراهم آید.“
در پی بروز ابهام ها و طرح پرسش ها، انتقادها و اعتراض فعالان سیاسی و اجتماعی و دوستداران اصلاحات، بخصوص جوانان عزیز در داخل و خارج، در فضای رسانه ای و از جمله پایگاه اطلاع رسانی کلمه در مورد شرکت رئیس جمهوری سابق ایران در انتخابات مجلس نهم، سید محمد خاتمی به پاس احترام به احساسات مردم متن کوتاهی را در اختیار رسانه ها گذاشت:

به نام خدا
در فضای رسانه ای، از جمله پایگاه اطلاع رسانی کلمه و از سوی فعالان سیاسی و اجتماعی و دوستداران اصلاحات، بخصوص جوانان عزیز در داخل و خارج، حضور من در انتخابات مجلس با ابهام ها، پرسش ها، انتقادها و اعتراض ها مواجه شده است که از جمله اصحاب کلمه بخشی از آن را به من منعکس کرده اند. احترام به مردم و احساسات آنان ایجاب می کند که از همین طریق دوستانه و خودمانی مطالبی را بیان کنم.

سید محمد خاتمی

"با وجود سختی و پیچیدگی این مسأله انتظار ندارم که همگان از توضیحات من قانع شوند، بخصوص که محدودیت ما در اطلاع رسانی فضایی را از هر طرف ایجاد کرده که هم توقعاتی خارج از امکانات و مصلحت مطرح می شود و هم تبیین کامل آسان نیست.
وجود چنین ابهام ها و پرسش ها در فضای عمومی به ویژه از سوی کسانی که در این سال ها متحمل مشکلات و محدودیت های گوناگون و هزینه های سنگین شده اند امری طبیعی است. من نمی توانم از کنار این پرسش ها و تحلیل ها و احساسات پاک آسیب دیده بی تفاوت بگذرم و احترام خود را به ناقدان و حتی مخالفانم تکرار نکنم. با ذکر این نکته که بحث تفصیلی در این باب به مجال مناسب تر واگذار می شود چند نکته را یادآور می شوم.
عزیزان
اقدام من از منش و بینش سیاسی و فکری من و آن چه به آن باور دارم و پای بندم ریشه می گیرد. من از موضع اصلاحات و در جهت نگاه داشت روزنه های اصلاح طلبی که آن را مهم ترین و بلکه تنها راه سربلندی کشور و دست یابی به آرمان های اصیل انقلاب و تأمین حقوق مردم و مصالح ملت می دانم و نیز برای دفع مخاطرات و تهدیدهای درونی و بیرونی اقدام کرده ام. هدف ممکن و مطلوب، بازگرداندن امور به موقعیتی است که در آن مصلحت کشور و خواست های اساسی و تاریخی مردم اصل قرار گیرد.
من براساس راهبرد اصلاح طلبانه به آشتی ملی و بازگشت به آرمان های اصیل انقلاب و قانون اساسی و ایجاد فضای همدلی و مشارکت همگان دعوت کرده و می کنم و انتظار داشته و دارم که همه با اسیر نماندن در گذشته و با نگاه به آینده روند تازه ای را در کشور آغاز کنند. تأکید اصلاح طلبی بر روندها و اقدام های قانونی و غیر خشونت آمیز به این معنا نیست که اصلاح امور کشور بدون پرداخت هزینه میسر است. اما در هر اقدام سیاسی در نظر گرفتن مصالح و شرایطی که نیروهای فعال در داخل کشور با آن مواجه اند ضرورت دارد. در مورد انتخابات مشارکت فعال و معرفی نامزد طبعاً در گرو وجود شرایط مناسب است. مصالح بزرگ تر کشور و اصلاحات مقدم بر ملاحظات شخصی است و اقتضائات خاص خود را دارد. تعیین استراتژی عدم معرفی نامزد و ارائه لیست هیچگاه به معنی تحریم انتخابات نبود و می بایست این امر را در عمل اثبات کنیم تا با گرفتن هرگونه بهانه ای از بدخواهان روزنه ای برای امکان مفاهمه بیشتر با تکیه بر حقوق و مصلحت مردم و پیشرفت واقعی کشور باز شود.
امیدوارم درک مشترکی از شرایطی که در آن قرار گرفته ایم به وجود آید. تردیدی ندارم که احساسات و داوری ها در زمان مناسب می تواند به آنجا برسد که به جای هرگونه توجیهی، چه از سر افراط و چه از سر تفریط، درستی تصمیم هایی در جهت منافع و مصالح ملی و پیشبرد اصلاحات در درون نظام جمهوری اسلامی گرفته می شود اولویت پیدا کند و ان شاء الله گشایش در کارها فراهم آید."

۱۳۹۰ اسفند ۱۲, جمعه

دوستان عزیز بیایید از صفحات دوم شناسنامه خودمان عکس بگیریم و در اینترنت پخش کنیم
همین فرداست که اعلام کنند 60 درصد مردم رای داده اند.
از همین حالا اقدام کنید
فقط کافیه با موبایل یه عکس از صفحه دوم خود بگیرید و منتشر کنید
درمقابل شکنجه ها و زندانها یی که دوستانمان کشیدند و  خون دلهایی که خوردند این کمترین کار است.
سناریوی دیکتاتور را به هم بزنیم.




شنیده ها حاکی از آن است که سید محمد خاتمی از تهران خارج شده  و تاکنون  در هیچ حوزه رای دهی حاضر نشده است
این در حالیست که رئیس جمهوری پیشین ایران قبلا تاکید کرده بود که بدون محقق شدن شرایط که همان آزادی زندانیان سیاسی و باز شدن فضای باز و .... به هیچ عنوان حاضر به شرکت در انتخابات نخواهد شد.
لازم به ذکر است که برخی از فعالین فضای مجازی و بعضا اعضای ارتش سایبری سپاه سعی در تحریف افکار مردم داشته و میخواهنداتحاد اعضای جنبش سبز را با شایعه نمایش دروغین شرکت خاتمی در انتخابات به هم بزنند.پ
سایت دروغ پرداز فارس در خبری این ادعای دروغین را مطرح کرده است :
http://farsnews.com/newstext.php?nn=13901212001162
قبلا خاتمی به برخی از نزدیکانش بیرون رفتن از تهران را مطرح کرده بود.

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

فیس بوک بیست و پنجم بهمن منتشر می کند:
نامه روح الله زم (فرزند حجت الاسلام زم، مدیرکل سابق حوزه هنری) به خامنه ای: بازجوی من در زندان شخص برادر حیدر مصلحی (وزیر کنونی اطلاعات) بود.

حمد و سپاس خداوند رحمان و رحیم را که قدرت درک به ما عنایت فرمود , سخن تملق از ما بگرفت و چشم بینایمان داد تا بر علیه ظلم ستم پیشگان و منحرفان از آرمانها و خواست های تاریخی ملت ایران قیام به زبان نماییم و آنچه مورد رضایت حق تعالی ست را بر گفتار جاری نماییم که همانا اینکار برایمان همان سپاس خداوندگار است برای عطا فرمودن چنین نعمت بزرگی بر ما

آقای خامنه ای

ما همانند سایر اطرافیان شما میتوانستیم زبان بر چاپلوسی و تعظیم شما برگیریم .از نعمات " سایه گسترده سلطنت شما در ایران" برخوردار شویم ,از خوان گسترده بیت المال در اختیار شما استفاده کنیم و به مانند سایر " کرکس های حاضر بر بالین محتضر انقلاب اسلامی " ارتزاق نماییم ,خود و حسابهای دنیایی مان را فربه از حرام نماییم و در بجا آوردن سپاس شما هفته ای یکبار بگوییم
آیت الله خامنه ای بهترین فرد برای جانشینی خدا بر روی زمین است و شما آخرین پیامبر و فرستاده خدا بر روی زمین هستید! 
اما دریغ که گفتارو وجدانمان بر چاپلوسی حضرت شما نچرخید و لحظه ای زبانمان آرام نگرفت و آواره غربت شدیم. چه بسا از ظلم شما و سپاهیان بی خبر از خدایتان در 
امان بمانیم.
کنون که زمان گفتار سوم من با شما گردیده 22 بهمن امسال نیز پایان یافته و جمعی به ضرب و زور بخشنامه های حکومتی و برخورداری از مزایا و مواهب حضور در راهپیمایی 22 بهمن در آن حاضر گردیدند و به گواه حاضران در راهپیمایی , امسال کم رونق ترین راهپیمایی سالهای اخیر انقلاب را شاهد بودیم که به مدد حقه های تدوین و .تصویرصدا و سیمای میلی جمهوری اسلامی ایران "درهم فشرده و متکثر" به نظر می رسید..خوبست نامه موسسه مالی اعتباری ایرانیان به تمامی کارمندان شعب خود و وعده یکروز پاداش برای شرکت در راهپیمایی 22 بهمن امسال و حضور و غیاب کارمندان در خلال راهپیمایی را حتما بخوانید.نکات مفیدی عایدتان خواهد شد
دفتر جنابعالی نیز به رویه سالیان پیشین , روز بعد از راهپیمایی بخاطر "حضور پرشور مردم فهیم و انقلابی " تشکر نکرد و این سپاس را فردای 25 بهمن ماه به مردم فهیم ایران ابلاغ نمود.

به گمان ما شما انتظارحضور مخالفین خود در تظاهرات سالگرد حصر غیر قانونی میر حسین موسوی و مهدی کروبی را می کشیدید و پس از آنکه برای هر یک از مخالفین خود در این تظاهرات 20 چماقدار و تفنگدار گماشتید , پیام تشکر خود را ارسال کردید.اما به یک نکته مهم توجه نکردید.
نکته ای که دو سال است در تمامی تریبونهای حکومتی خود بر آن پافشاری می کنید و آن "مردن جنبش سبز مردم ایران" است. این گسیل عظیم نیرو در خیابانهای تهران و شهرستانها به ما نشان داد که جنبش اعتراضی مردم ایران به شدت زنده است و شما بسیار از حضور سبز و اعتراضی مردم ایران بر علیه دیکتاتوری خود هراسناکید و همچنان به قانون اساسی ایران پایبند نیستید و از آن حراست و پاسداری نمی نمایید.چرا که بر اساس اصل 27 قانون اساسی که شما ملزم به پاسداری از آن هستید "تشکیل اجتماعات و راهپیماییها بدون حمل سلاح به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است".
اطمینان کافی و وافی دارم شما نیز به مانند شاه سابق ایران "صدای ملت ایران" را زمانی خواهید شنید که دیگر دیر شده است .چه آنکه او نیز به قانون اساسی مشروطه عمل ننمود و آن قانون را تبدیل به قانون اساسی مطلقه کرد و شما نیز بر صراط او استوار قدم هستید. اما یک فرق اساسی میان شاه فقید ایران و شاه فعلی ایران وجود دارد.آن فرق اینست که او برای آرام نمودن آتش خشم مردم ایران و جلوگیری از کشتار بیشتر مردم از ایران خارج شد و آینده سیاسی خود را به دست سرنوشت ملت ایران سپرد.اما شما تا ایران را مورد آماج دشمنان قرار ندهید و ایران را "ویران " نکنید قصد واگذاری حکومت و "سپردن سرنوشت به دست ملت ایران" را ندارید. اگر تمایل دارید شما بچرخید تا ما نیز بچرخیم.حتما در آینده ای نزدیک صدای ملت ایران را خواهید شنید و ما به زودی انقلابی را که به شما امانت دادیم را از شما پس خواهیم گرفت و سرنوشت خود و شما را تعیین خواهیم کرد

جناب سید علی خامنه ای

در نماز جمعه 14 بهمن ماه گذشته منتظر راهگشایی تازه شما برای خروج از انسداد سیاسی حاکم بر ایران و تحریمهای کمر شکن بودیم.اما پس از آن خطبه به نتیجه قطعی رسیدیم که قانون اساسی فعلی با ساختار فاسد حکومتی در ایران تامین کننده منافع ملی و عزت ایران نیست و یگانه راه نجات ملی ایران از غارت و ویرانی و تجزیه احتمالی دشمنان این سرزمین همانا "ترک گفتن شما از مسند رهبری بر ایران " است.
چه اینکه در حکومت خود چنان دشمن تراشی نموده اید که حکومتهایی که با ملت ایران مشکل حادی نداشتند و در زمان ریاست جمهوری جناب خاتمی برای ایشان فرش قرمز پهن می کردند اکنون کمر به قتل ملت ایران بسته اند و اینها همگی از برکات رهبری فرزانه بنام سید علی حسینی خامنه ای است. 
لطفا ترتیبی اتخاذ فرمایید تا ملت ایران دیگر از برکات رهبری داهیانه شما بهره مند نگردند.
قطعا در صورت انجام این لطف بزرگ , سایه جنگ و تورم دهشتناک از سر ملت ایران رخت بر بسته و سیستم حکومتی دیگری شایسته نام ایران و ایرانی جایگزین 
شما و حکومتتان می گردد 
نا گفته نگذاریم که اگر رهبری پیامبر گونه شما بر ملت ایران ادامه یابد در دهه های فجر آینده شعار "مرگ بر جهان" توسط حاضرین داده شده و شرکت ایرانسل که سهامدار عمده آن "مجتبی خامنه ای" فرزند خلف شماست شارژ صد درصد رایگان را به حاضرین در جمعیت اعطا می نماید
:در خبر ها خواندم که
آیت الله سیستانی در پاسخ به جناب مسیح مهاجری گفته است که "من در قضایای ایران دخالت نکرده و نخواهم کرد.قضایای ایران یک سر مهندس دارد و تمامی امور به روال خود در حال انجام است".بسیار فکر کردم که این سر مهندس چه کسی میتواند باشد؟ 
نقش شما را در امور ایران بیشتر از نقش یک "مهندس" نیافتم و دریافتم سر مهندس اصلی به زعم من "انگلستان"است تا شما.برای بیان خود دلیل دارم
چه اینکه به خوبی "پروژه اندلسی سازی ایران" به دست شخص شخیص شما در حال اجراست و قطعا بسیاری از مردم ایران در حکومت احتمالی بعدی به پیوند دین و سیاست نظر مساعدی نخواهند داشت.

حتما نامه دکتر "مهدی خزعلی" را که به فرزند آیت الله العظمی منتظری نگاشته خوانده اید.نزدیک به 40 روز است که در اعتصاب غذا به سر می برد و نزدیک است به مانند "شهید هدی صابر" بدست عمالان دژخیم شما به شهادت برسد.میدانم که او استخوانی ست بر لای زخم شما.قصد حتمی آنست که او را به شهادت برسانند تا شما از دست او خلاص شوید.به فضل الهی او زنده خواهد ماند و همچنان خاری خواهد بود در چشم دشمنان عزت و شرف ملت ایران

من قصد دارم همانگونه که وعده نمودم از شکنجه ها و روند اعتراف گیری در بند الف زندان پهناور اوین بواسطه اعمال شنیع ارتکابی بازجویان شما سخن بگویم.البته بسیاری از افراد هم نظر با بنده از روند عبث نامه نگاری با شما سخن می گویند و حکومت شما را غیر قابل اصلاح می دانند.اما من بنا دارم تا رسیدن به حصول نتیجه به شما نامه بنویسم تا قطعات پازل پیچیده حکومت تزویر شما بر مردم ایران کامل شود.شاید مورد رضای حق تعالی قرار گیرد .

من به همراه تعداد بسیاری از سیاسیون و افراد سرشناس درست چند روز پس از قرائت "خطبه خون شما " در نماز جمعه تهران در سال 1388 بازداشت شدیم و به بند الف زندان اوین منتقل گردیدیم.دستگیری من در انتهای خیابان پیروزی تهران و طی یک قرار ملاقات تلفنی رخ داد و با کشیدن سلاح و محاصره خیابانی همراه بود.همانطور که بهزاد نبوی دستگیر شد و بسیاری دیگر.در اثنای انتقال به اوین مورد ضرب و شتم قرار گرفتم در حالیکه چشم بند بر چشم و دستبند در دست داشتم مورد انواع توهین ها و فحاشی های ناموسی لایق دستگیر کنندگان و فرماندهانشان قرار گرفتم.ماهها در سلول انفرادی نگهداری شدم و زیر زمین نمور زندان را از زیر چشم بند خود درک کردم.در حالیکه دو دستم با دستبند به میله های فلزی روی زمین بسته شده بود ساعتها در حالت خمیده در آن مکان نگهداری شدم تا اعترافات مورد نظر بازجویان را علیه پدرم,مهدی هاشمی رفسنجانی,غلامحسین کرباسچی,سید محمد خاتمی و مهدی کروبی از من اخذ کنند.روزهای زیادی از تابستان سال 88 را در سلول 1/5 متری بند دو الف سپاه ظلم شما گذراندم.در حالیکه مداوم روزه داشتم و صدای نماز شب هم بندی هایم را از کانال کولر سلول می شنیدم.مناجاتهای شبانه در آن شرایط تنها امید ما بود برای نظر کردن به وجه الله و گذر از ظلم سنگین شما.همانطور که "الا لعنت الله علی القوم الظالمین" نجوای زیر لبمان بود

سر بازجوی من فردی بود با لهجه شیرین اصفهانی که بوسیله 5 بازجوی زیر دست خود روند کارشناسی پرونده های دستگیر شدگان سیاسی را بر عهده داشت. این فرد
بازجوی بسیاری از افراد است که ظلم مضاعفی به آنها رفته است. نام او را در اواسط همین نامه فاش خواهم کرد.
این فرد عامل اعترافات دروغ بسیاری از متهمان در "دادگاههای فرمایشی"برگزار شده آن زمان بود.او بسیار مرا تحت فشار قرار داد تا بر علیه دو شخص مطرح سیاسی اعترافات کذایی را انجام دهم.بازجویی در آن بند با دلهره و اضطراب و عدم درک گذر سریع زمان همراه است.چنانکه بسیاری از روزها از ساعت 12 ظهر تا 12 شب در اتاق بازجویی بودم و به گذر سریع زمان در روند بازجویی توجه نمی کردم.تک تک بازجویان من مسئولیتی نا همگون داشتند.
یکی به شدت کتک میزد.بطوریکه بارها از پشت سر با ضربات متعدد لگد به دیوار مقابل پرتاب میشدم.سهولت اینکار زمانی بیشتر میشود که من را مقابل دیوار با چشم بند می نشاندند.طبیعتا در این حالت رو به دیوار بودم و به محض اینکه جمله ای مطابق نظر بازجویان ادا و نوشته نمی شد از ناحیه پشت سر چندین نفر حمله کرده و مرا به زمین و دیوار پرتاب کرده و اینکار چندین بار در طول روز انجام میشد.
بازجوی دیگر فقط و فقط الفاظ رکیک و ناموسی را بکار میبرد.او لاغر بود و دراز. این دو مکمل یکدیگر بودند.
بازجوی بعدی مامور دادن برگه هایی بود که در آنها مطالب مربوطه را به کذا نوشته بود و من باید آنها را همانگونه که هست در برگه های بازجویی می نوشتم ومنقوش به اثر انگشت می کردم.اگر کلمه ای کم یا زیاد میشد آن دو نفر دیگر به شدت مرا مورد ضرب و شتم قرار می دادند.
بازجوی بعدی که هیکل گنده ای هم داشت مامور جریحه دار کردن عواطف و احساسات بود.او مدام دلتنگی تنها دخترم بخاطر دوری از من را یاداور میشد و اینکه در شنودهای تلفنی دخترم مدام گریه میکند و بهانه پدرش را می گیرد. او می گفت آنچه را که باید بگویی بگو تا ازاین مهلکه رهایی یابی و دخترت را ملاقات کنی.آخر از شما چه پنهان دختر من در زمان دستگیری ام هفت سال بیشتر نداشت و مسئولیت او را در نبود مادرش , من و خانواده ام بر عهده داشتیم.
بازجوی بعدی ام نیز همان فردی بود که پیشتر از او صحبت کردم.همانی که قسم "ناموس زهرا" تکه کلامش بود.همان که بارها شاهد بود مرا با زبان روزه کتک میزدند و له می کردند.همان که با هدایت و نظر او آن بازجوی سیه چرده هتاک لاغر اندام زشت سیرت و صورت بارها و بارها کتاب قران را به سمت من پرتاب می کرد و می گفت در زمان علی نیز خوارج قران بر نیزه کردند و تو یکی از آن خوارج هستی! و همان قران همراه مرا بارها به سر و صورتم پرتاب کرد و کوبید.
آن سربازجوی محترم که اکثر زندانیان سیاسی را بازجویی و مورد هتاکی قرار می داد و افراد بسیاری از او یاد میکنند اما او را نمی شناسند را من دیده ام.در روز آخر بازداشت مرا به اتاق او بردند.به صندلی چرخداری نشاندند .چشم بند از چشمان گشودند و من کله طاس او را به همراه جای مهر بر پیشانی و چشمان نیلی رویت نمودم.او کسی نبود جز برادر وزیر اطلاعات شما "حیدر مصلحی" که در دولت غاصب فعلی مشغول به کار است.
من نام او را نمی دانستم.اما توسط یکی از دوستان خود در اطلاعات سپاه پاسداران نامش برایم افشا شد و آن فرد که نام و رسمش محفوظ است او را به من معرفی نمود.او از من خواست که به محض آزاد شدن در کنار "مهدی هاشمی رفسنجانی "قرار بگیرم و او را تا لحظه دستگیری تنها نگذارم.به عبارت دیگر اینکه جاسوسی کنم!!! بارها و بارها همین شخص از من خواست که اطلاعات بعضا دروغی را که از وی داشتند از زبان من منتشر کنند و قرار بود مرا به همان دادگاه کذایی و فرمایشی حکومت به ریاست صلواتی برده و مطالبی را که از زبان حمزه کرمی بیان شد از زبان من منتشر نمایند.همچنین پس از آزادی سه بار مرا به زندان اوین احضار نمود و طی بازجوییهای چندین ساعته مجددا از من درخواست کرد تا مطلبی قریب به این مضمون بنویسم که "غلامحسین کرباسچی" را بارها در اماکن مختلف دیده ام که با سلاح تردد میکند تا او این نوشته و اقرار مرا به همراه امضاء و اثر انگشتم جلوی قاضی محمد زاده (قاضی ویژه مستقر در مجتمع مفاسد اقتصادی فعلی) و قاضی مخصوص بند حفاظت و اطلاعات سپاه در اوین در آن دوران بگذارد تا حکم دستگیری کرباسچی را بگیرند و او را به اوین بیاورند.قسم به خدای احد و واحد که در آن لحظه میعاد گاه قیامت را در برابر چشمان خود دیدم و از آن اعترافات سنگین و دروغ امتناع نمودم . چه اینکه تهدید به دستگیری مجدد و نگهداری طولانی مدت در انفرادی بند الف و شکنجه نیز شدم.اما شرافت و وجدانم را در آن لحظات هجوم سهمگین بر زیر پای ننهادم

جناب آقای خامنه ای

بارها در زمان بازجوییهای مکرر و طولانی مدت خود صدای آه و ناله و فغان ناشی از ضرب و شتم زندانیان را شنیدم.در یک مورد که در اتاق جنبی بازجویی خودم روی داد فرد مضروب را از صدای ناله اش شناختم. سر بازجوی من (مصلحی)به همراه دو نفر دیگر مشغول (کارشناسی) بازجویی از من بود که فردی وارد شد و قضیه ای را زیر گوش او زمزمه نمود.مرا با تعداد زیادی سوال و یکصد برگه بازجویی تنها گذاردند و به اتاق کناری ام رفتند.
من صدای پنج نفر را شنیدم که فردی را به شدت کتک زدند که اعتراف کند به داشتن سلاح کمری.
آن فرد را شناختم و پس از بازگشت سر بازجو و تیم همراه از او تاییدیه نامش را گرفتنم و او با اکراه پاسخ داد.او کسی نبود جز عیسی فریدی.
مدیر عامل صندوق بازنشستگی شرکت نفت در دولت اصلاحات.جهادگر سابق.فعال در دولتهای میر حسین موسوی.هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی.جرمی که منجر به دستگیری او شد در اختیار نهادن دفترش در انتخابات 84 به ستاد هاشمی بود.برای آن کار (جرم) دستگیر شد و زیر فشار سهمگین شکنجه های بازجویان مجبور به اعتراف برای در اختیار داشتن سلاح کمری شد و اکنون در حال گذران دوران طولانی حبس خود است.

حتما شما در جریان پروژه آن روزهای سپاه پاسداران برای دستگیر شدگان بودید؟ همانطور که برنامه ریزی کرده بودید قرار بود اینطور القاء شود که کسانی که جزو نزدیکان میر حسین موسوی, مهدی کروبی و هاشمی رفسنجانی بودند همگی قصد انجام کودتا و قیام مسلحانه بر علیه شما را داشتند و قرار بود هاشمی رفسنجانی و فرزندش "مهدی" در معرض اتهامی قرار گیرند که آن "تجهیز افراد به سلاح برای قیام علیه حکومت و شخص شما" بود. 
تمامی روند اعتراف گیری نیز بر اساس ارتباط دستگیر شدگان با مجاهدین خلق, افراد سلطنت طلب و درنهایت هاشمی رفسنجانی و میر حسین موسوی بود و نامها نیز برای آنان فرقی نمی کرد. متاسفانه بسیاری به دام این توطئه شنیع شما و سپاهیان ظالم شما افتادند.

هرگز فراموش نمی کنم که در یکی از اوقات محدود هواخوری(10 دقیقه در صبح) با سعید ملک زاده صحبت کردم.
به زعم سربازجویم من باهوش ترین فرد و در عین حال زیرک ترین و به اصطلاح "شیطون ترین" زندانی حاضر در میان جمع زندانیان آن زمان بودم.
با همان زیرکی ام با او سخن گفتم.همانطور که می دانید حکم اعدام او اکنون به اجرای احکام فرستاده شده و در انتظار اعدام است.ریش هایش سفید شده بود.تحت شدید ترین فشارها برای اعتراف به بازجویی بود.خود را بنام سعید به من معرفی کرد.در مردادماه 88 در گرمای سوزان و روزهای طولانی سال پانزدهمین ماه انفرادی خود را در بند الف سپاه ظالم شما می گذرانید و به من گفت تحت شدید ترین فشارها و انواع شکنجه ها برای اقرار به جاسوسی است.
او همچنان پر روحیه در زمان هواخوری به نرمش و ورزش می پرداخت.می دوید و سعی به بازسازی روحیه خود داشت.اما اکنون عکسش را در سایتهای مختلف میبینم که بالاخره به آنچه می خواستند اعتراف کرد و به اعدام محکوم شد.
خدا قسمتتان کند که 2 سال در انفرادی بمانید تا به گناه ناکرده خود نیز اعتراف نمایید.
فردی را می شناسم که در زمان ورود به زندان بالای 140 کیلوگرم وزن داشت.نامش محفوظ است.چون اکنون در چنگال شما گرفتار است.
پس از آزادی برای پیگیری روند پرونده ام به دادگاه انقلاب رفتم.او را دیدم که با قامتی نحیف در برابرم ایستاده و مرا نظاره میکند.
به او گفتم حاجی! چی شد؟ چرا اینقدر لاغر شدی؟چه بر سرت آورده اند؟ گفت روح الله؟ اگر تو را نیز به مانند من روزی یکبار در مقعدت شوک الکترونیکی وصل می کردند چیزی جز استخوان از تو نمی ماند. او در دوران شهید رجایی و میر حسین موسوی یکی از معتمدین آن بزرگواران بود.صدای مناجاتهای شبانه اش گوشم را هنوز نوازش میکند.10 ماه در سال در گرمای بالای 50 درجه یکی از شهرهای کشور روزه نگه می داشت.در سلولش مدام روزه بود.او همان کسی بود که بنا به نظر تمامی دوستان نزدیکش مرجع تقلیدی بنام علی خامنه ای داشت.تمامی دوستانش می دانستند که نزد او از علی خامنه ای باید با عبارت "آقا" استفاده کنند و اگر نمی کردند خشمگین میشد و آن فرد را بطرز وحشتناکی کتک می زد. او در زندان سپاه فاسد شما شکنجه شد و گوشت تنش روزی یکبار بوسیله تماس شوک الکتریکی با مقعد ریخت و 80 کیلو کاهش.وزن پیدا کرد.نیز در این مقال نمی گویم که در دیدار ما سهم شما از بیان این مطالب چه بود که قدما گفته اند :"عاقلان را به اشاره
وای بر من.
وای بر ما.
وای بر شما.
وای بر همه .

شما همچنان رهبری دولت و حکومتی فاسد , خونریز, جنایتکار را بر عهده دارید . برای تمامی صفات واجد شرایط شما که نام بردم مصداق و نمونه های عینی را بر می شمارم که بر صحت مدعای من اطمینان حاصل کنید از جنایتهای سعید مرتضوی در زندان اوین, تعیین حکم زندانیان توسط بازجوها و ماشین امضاء بودن قضات, از هنگامه شهیدی, از شهیده ندا آقا سلطان, از سید مصطفی تاج زاده و ...حرفهای ناگفته ای دارم که در مجال خود خواهم گفت.
ما را به پاسخگویی شما امیدی نیست.
اما این عدم پاسخگویی استدلالی منطقی و الهی برای بیان ناگفته ها نیست.
بسیار خوبست که شما بر پاسخگو نبودنتان اصرار دارید.چون نا گفته ها بیشتر و بیشتر بیان خواهد شد و همگان خواهند فهمید چه کلاه گشادی بر سر مردم ایران رفته است با چنین رهبر خردمند و فرزانه ای

(هر آیینه من آرزو مند لقای خدایم , و به پاداش نیک او در انتظار و امید , اما تاسفم از اینست که حکومت این امت بدست بی خردان و تبهکاران افتد و مال خدا را در بین خود دست بدست کنند و عباد حق را به بردگی گیرند و با شایستگان به جنگ بر خیزند و فاسدان را همدست خود نمایند)...نهج البلاغه نامه 62

*این نامه بدون دخل و تصرف همانگونه که به دست ما رسیده منتشر شده است.